میتواند سه کلاس را در دو سال با موفقیت به پایان برساند.
بعد از جنگ جهانی دوم ۱۹۴۵ توجه و علاقه به شناسایی و آموزش کودک تیزهوش به ویژه در آمریکا فرانسه انگلستان و شوروی مقالات زیادی در زمینه تیزهوشی و خلاقیت نگاشته شد و مراکز گوناگونی جهت سنجش و ارزیابی استعدادها و آموزش و نگهداری کودک تیزهوش تأسیس شد.
البته تیزهوشی در برخی جوامع منجر به خلاقیت هایی در زمینه های خاص می گردد و پذیرش ابداعات جدید و طرز فکری های نو و غیر عادی به نسبت ۹۹ درصد بقیه افراد میتوانند عجیب شمارده شود. محیط کودک تیزهوش تأثیری بسزا در پرورش و شناسایی او ایفا می کند . سرمایه گذاری بر روی حافظه و محتوای فکری او تحت تأثیر والدین است که او را پرورش می دهند لذا متاسفانه کودک تیزهوش که در خانههای با فقر فرهنگی و مادی پرورش می یابند در پی شکوفا نشدن تمامی استعداد های بالقوه وجودشان به نوعی نارضایتی و خشم می رسند و هیجاناتی منفی مانند افسردگی را یدک می کشند. از آنجا که هوش شناختی و هوش هیجانی توانایی برای درک ارتباط و همدلی با افراد توامان به نتایج آزمون رسند می بایست کودک تیزهوش در سنین ابتدایی شناسایی گردد و محیطی غنی برای آنان فراهم کرد تا بتوانند خود واقعی و توانمند شان را شکوفا سازند و به نوعی رضایت و آرامش درونی احساسی هم برسد.
ضرورت شناسایی استعدادهای درخشان و کودک تیزهوش
ایجاد غنای فرهنگی و اموزشی در ارتباط با کودک تیزهوش
ایجاد امکانات و تسهیلات ویژه برای شکوفایی کودک تیزهوش
تفاوت های فردی در برنامه ریزی آموزشی برای کودک تیزهوش از اهمیت ویژه ای برخوردار است
با شناسایی تنوع استعدادها درکودک تیزهوش می توان آنها را در جای درست قرار داد
افراد سرآمد در رشد و تعالی فرهنگی و تمدن ملت ها نقش اساسی دارند
جلوگیری از فرار مغزها و پرورش استعدادها در محیط اولیه زندگی افراد
پی بردن به استعداد ویژه کودک تیزهوش و رشد همان توانایی و عدم هم شکل شدن افراد با همدیگر.
تعریف هوش و تیزهوشی
بورینگ ۱۹۹۲ هش را چیزی می دانند که با تست های هوشی اندازه گیری می شود البته روشن است که چنین تعریفی نمیتوانند از چیشی خوش خبر دهد به همین دلیل بایست حدود هوش مشخص شود تا به توان ابزار و وسایل اندازه گیری آن را شناخت.
البته هوش ابعاد مختلفی دارد مانند هوش ریاضی کلمات فضایی و غیره .
اوایل کودک تیزهوش کودکی بود که نسبت به کودکان هم سن و سال خود دارای توانایی عمومی بیشتر بود که بهترین شاخص نان تست هوش استانفورد بینه و یا وکسلر است.
در سالهای اخیر نارضایتی زیادی در مورد استفاده از هوشبهر به عنوان ملاکی واحد برای تعریف کودک تیزهوش به وجود آمد. پیاژه هوش را توانایی سازگاری و انطباق با محیط تعریف کرده است وی معتقد است هوش فرد نتیجه منفعل و فعالیتهای ذهنی به ارث رسیده و مستقل از محیط و تجارب به او نیست و مراحل تحول شناختی را مطرح کرده است.
کودک تیزهوش ، برنامه ها و خدمات آموزشی متمایزی فراتر از آنچه در برنامه مدارس عادی ارائه می شود نیاز دارند.
این کودکان توانایی بالقوه اثبات شده ای در چنین زمینهای دارند.
۱_ توانایی هوش عمومی
۲_ توانایی رهبری
۳_ توانایی روانی حرکتی
۴_ استعداد فرهنگی خاص
۵_ تفکر خلاقیت سازنده
نقش والدین در تعلیم و تربیت کودک تیزهوش و با استعداد شناسایی تیزهوشی و استعدادهای ویژه کودکانشان به روشهای زیر:
۱_ تیز هوشی کودک را برای خود مسلم سازند و بگذارند آنها بدانند که والدین قابلیت های آنان را درک می کنند.
۲_ به کودک تیزهوش کمک کنند تا تواناییهای شان را بهعنوان استفاده مطلوبی بپذیرند که باید پرورش یابند نه اینکه مخفی شوند.
۳_ بنا بر اعتقادات خودشان به پرورش کودکانشان نپردازند مثلاً اگر حافظه کودک بسیار عالیست محتوای آن را با مطالبی که کودک می پسندد افزایش دهند که خشک و ایستا کودک و مجبور به چیزی کنند که خودش نمی خواهد
۴_ با آنان در سطح از توانایی که قادر به ابراز آن باشند رفتار کنند همواره سن تجربه و رشد بدنی نیازهای روانی اجتماعی و درک کودک را مد نظر داشته باشند.
۵_ خودشان چیزی برای ارائه به کودک تیزهوش داشته باشند با شرکت کردن والدین در سمینارهای علمی و مشاوره های روانشناسی می توان آموزش های بهتری را منتشر کرد از طریق تنبیه و پاداش های بدحجاب و نه متدهای قدیمی تعلیم و تربیت.
۶_ در صورت بروز مشکل خانوادگی مثل طلاق و غیره با کودک صحبت کند و اگر خود نمی توانند از متخصص کمک بگیرد و مسائل را برای حل کند به نحوی که دهن کودک را همواره مشغول دعواهای خود نگه ندارند و کودک تیزهوش به توانند در فضای آکنده از عشق و احترام و پذیرش تفاوتها رشد کنند و همانگونه که هست دوست داشته شود.
۷_ از مقایسه و تحقیر کودک بپرهیزند والدین باید بدانند که کودک تیزهوش آنها ممکن است برخی مهارتها را به خوبی همسالان خود نتواند انجام دهد اما از استعداد ویژهای در زمینه خاصی بهره مند است و لزومی ندارد که وی را به زور همانند بقیه دوستان است شکل دهند.
۸_ توانایی پذیرش تفاوت های فکری احساسی کودک تیزهوش با خود را داشته باشند مثلاً کودکی که استعداد ویژه ای در حرکات موزون دارد نمی بایست حتما ریاضیدان خوبی هم باشد.
۹_ به کودک تیزهوش خود امکان تجربه های متنوع و جدید مطابق با روز را بدهند و او را تشویق کنند و از او بخواهند که بارها تمرینی را انجام دهد تا به نتیجه مطلوب برسد و این نیازمند این است که والدین روزی خودشان کار کرده باشند.
۱۰_ والدین الگوی خوب برای فرزندان هستند پدر و مادری که به خود شکوفایی رسیده باشند به نسبت والدینی که نیازهای اصلی خود را بر روی فرزند تخلیه می کنند نتایج متفاوتی را در آینده شاهد هستند فرزندان با درونی ساختن الگوهای خانوادگی به طور معمول همان رفتار پدر و مادر خود را نشان می دهند مگر که آموزشهای مناسبی را به وقت بحرانی و حساس رشد خود دریافت کرده باشند.
۱۱_ والدین به نقاط مثبت و توانمندی های کودک تیزهوش خود توجه بیشتری نشان دهند و تمرکز خود را از ناتوانی های او کاهش دهند و محیط غنی و حمایت کننده ای را برای فرزند خود فراهم کنند و مدام در پی دیدن نقاط قوت فرزندشان باشند که با تشویقهای مکرر استعداد ویژه او را تقویت کنند.